سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پشتیبانخانهنشانی ایمیل من

حسن = علیزاده = قالفاچی

مؤمن، برادرِ مؤمن است ؛ در هیچ حالی ازنیک خواهی برای او دست نمی کشد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

 RSS 

کل بازدید ها :

57024

بازدیدهای امروز :

7

بازدیدهای دیروز :

9


وضعیت من در یاهو

یــــاهـو


درباره من

حسن   = علیزاده  =  قالفاچی
حسن علیزاده
سلام چیزه خاصی واسه گفتن نیست......... سعی میکنم مطالب خوبی رو تو وبلاگم قرار بدم که مورد استفاده همه عزیزان قرار بگیره....تو این راه به نظرات و انتقادات شما همراهان نیازدارم مرسی که سر میزنید...


لوگوی من

حسن   = علیزاده  =  قالفاچی

 پیوندهای روزانه

[17]
[آرشیو(1)]


 اوقات شرعی

اشتراک

 


آوای آشنا



[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

حسن علیزاده تاریخ پنج شنبه 87/10/5 ساعت 11:10 صبح

وقتی برای کسی اشک میریزی دوستش داری
وقتی اشک کسی آتیشت زد دوستش داری

دوست داشتن یعنی میل داشتن به کسی داشتن وخواستنش با تمام وجود
دوست داشتن یعنی کسی تو قلبت باشه

یعنی در یادت هر کجا که باشی
یعنی احساس نیاز کردن به اون
یعنی تپیدن قلب هنگام بردن اسمش

یعنی تپیدن قلب هنگام دیدن اون


دوست داشتن یعنی با لبخندش لبخند زدن
وبا گریه اش گریه کردن
چقدر زیباست دوست داشتن

 



حسن علیزاده تاریخ پنج شنبه 87/10/5 ساعت 11:6 صبح

در انتظار تو در ساحلی نیلگون نشسته ام با هر شمارش موج های ساحلی به انتظار می نشینم
تا یکی از این موج های ساحل خبری از تو برای من آورد
اما افسوس که مروارید های وسنگ های ساحلی هم برای من غبطه می خورند

اما صدایی از دوردست دراین ساحل مرا می خواند که دلم را قرص می کند

همه چیز برای من اسم توست ازچیدمان سنگ های ساحلی وصدف های ساحلی

من همچنان تا وقتی که خبری ازتوبدهند منتظرم
مگر اینکه خبر مرگ تو را به من دهند آنگاست که خودم رو به موج های ساحل میسپارم تا به تو بپیوندم



حسن علیزاده تاریخ یکشنبه 87/10/1 ساعت 1:55 عصر

جراحی لوزه ها

بعد از جراحی لوزه ها چه باید کرد؟

پس از عمل جراحی، در بیشتر موارد کودک حدود 5 تا 10 ساعت در بیمارستان می‌ماند. با وجود این، کودکانی که از لحاظ تنفسی دچار مشکل هستند و کمی خونریزی دارند، به سرعت به اتاق عمل منتقل می‌شوند.

کودکان زیر 3 سال و آنهایی که دچار بیماری‌های مزمنی مانند فلج مغزی هستند، برای معاینات بیشتر، یک شب را در بیمارستان می‌مانند.

پس از عمل، بهبود درد تنها یک هفته یا کمی بیشتر به طول می‌انجامد. کودک شما به مدت چند روز پس از عمل، احساس خستگی می‌کند و انرژی زیادی از دست می‌دهد و ممکن است شب‌ها بی‌قرار شود و خوب نخوابد، ولی تمام این مشکلات پس از 3 تا 14 روز بهبود می‌یابد.

همچنین کودک شما ممکن است به خاطر مسکن‌هایی که در داروها وجود دارد، قادر به خوردن غذای زیاد نباشد و دچار یبوست شود.

نوع تغذیه پس از عمل

مایعات، مهم‌ترین غذایی است که کودک در 3 روز نخست پس از عمل باید مصرف کند و همین مساله می‌تواند تب و یبوست را کاهش دهد و بهبود را حاصل کند. بکوشید در 2 روز اول، هر ساعت حدود 100 گرم یا 100 میلی لیتر به کودک خود مایعات بدهید. مایعات سبک، آبمیوه، شربت و ژله، غذاهای مناسبی هستند که کودک می‌تواند در طول این مدت از آنها تغذیه کند. در این میان، غذاهای نرم و مایعات خنک راحت‌تر بلعیده می‌شوند.

با بهبود اشتهای کودک، او را تشویق به خوردن غذاهای سفت‌تر کنید. محدودیتی برای دادن غذا به کودک وجود ندارد و با این کار آسیبی به گلوی او وارد نمی‌کنید. بگذارید کودک غذایی را که می‌خواهد انتخاب کند.

 تا زمان بهبودی کامل کودک نباید از طریق نی غذا بخورد، چرا که خطر خونریزی را افزایش می‌دهد.

کودک ممکن است پس از عمل، در معده خود احساس ناراحتی کند، حالت تهوع و خستگی و بدخلقی داشته باشد، ولی پس از چند ساعت این حالات بهبود می‌یابد. حالت تهوع به دلیل کدئین موجود در داروی مسکن است.

مشکلات پس از عمل

گوش درد و گلودرد از علائم شایع پس از برداشتن لوزه است. گوش درد به دلیل تحریک اعصاب مشترک گوش و لوزه‌ است. در این مواقع 4 تا 5 بار در روز به کودک داروی مسکن دهید.

هرگز برای تسکین درد از آسپرین و ایبوپروفن استفاده نکنید، چون باعث افزایش خونریزی می‌شوند. می‌توانید برای راحتی بیشتر کودکتان، از کمپرس‌های خنک یا بسته‌های یخ روی گلوی او استفاده کنید.

تب کردن مشکل دیگری است که پس از عمل طبیعی است و امکان دارد درجه تب به 37 تا 38 درجه سانتی‌گراد نیز برسد. تب کودک می‌تواند به دلیل نخوردن مایعات کافی هم باشد، بنابراین در صورت رسیدن تب به 39 درجه با پزشک مشورت کنید.

جراحی لوزه ها

تنفس سخت، یکی دیگر از علائم طبیعی پس از عمل است و به دلیل زخم‌های سفید یا زرد رنگی که در محل عمل لوزه‌ به وجود می‌آید، ایجاد می‌شود.

این وضعیت می‌تواند با غرغره کردن آب نمک ملایم بهتر شود. زخم‌ها پس از 5 تا 10روز بهبود می‌یابند و مشکل تنفس کودک حل می‌شود.

پس از مرخص شدن کودک، خونریزی از ناحیه دهان و بینی رخ نمی‌دهد، ولی والدین باید شب اول پس از عمل، چندین بار وضعیت کودک را کنترل کنند و در صورت خونریزی او را به اورژانس ببرند.

بهتر است کودک شما تا 48 ساعت پس از عمل جراحی در منزل استراحت کند. با بهتر شدن قوای بدنی کودک، فعالیت او هم بیشتر می‌شود.

تا 14 روز پس از عمل لوزه‌، ورزش‌های سخت توصیه نمی‌شود.

پس از عمل جراحی ممکن است به دلیل رعایت نکردن اصول تغذیه در دوران بهبودی، فرد مجددا دچار عفونت شود. به همین دلیل نیم ساعت پیش از غذا باید از مسکن استفاده شود تا بلع کودک با درد همراه نباشد.

بزاق دهان، حاوی آنتی‌بیوتیک‌های طبیعی است که ناحیه عمل را تمیز می‌کند. جویدن و بلعیدن نوعی فیزیوتراپی برای گلو به حساب می‌آید. عمل خوردن را با غذاهای نرم و ملایم آغاز کنید. از ادویه‌های تند، سرکه یا مرکبات استفاده نکنید و بیشتر از غذاهای جویدنی استفاده کنید.

جویدن آدامس در بین وعده‌های غذایی بسیار مفید است.

سعی کنید کودک خود را پس از عمل، از محیط های پُر جمعیت، یا افرادی که سرماخورده‌اند و دچار هرگونه عفونتی هستند و نیز از محیط‌های حاوی دود سیگار و گرد و خاک دور نگه دارید.

ندا اظهری – جام جم

نمایش عکس ها

< language=Java type=text/java> document.title = er.document.title; document.getElementById("DivPrint").innerHTML = er.document.getElementById("GeneralDivRight").innerHTML; document.getElementById("Url").innerHTML = er.document.location; function showPics() { if (document.getElementById("c1").checked) { document.getElementById("DivPrint").id = "DivPrintWithImage"; str = document.getElementById("DivPrintWithImage").innerHTML; if(navigator.appName == "Microsoft Internet Explorer") { Pos = 0; while ( Pos != -1) { Pos = str.indexOf("/MainComponents/",Pos+1); str = str.replace("/MainComponents/","/"); } } if(navigator.appName == "Netscape") { Pos = 0; while ( Pos != -1) { Pos = str.indexOf("http://Img.Tebyan.net/",Pos+1); str = str.replace("http://Img.Tebyan.net/","../Image "); } Pos = 0; while ( Pos != -1) { Pos = str.indexOf(" Big",Pos+1); str = str.replace(" Big","/Big"); } Pos = 0; while ( Pos != -1) { Pos = str.indexOf(" big",Pos+1); str = str.replace(" big","/big"); } Pos = 0; while ( Pos != -1) { Pos = str.indexOf(" Small",Pos+1); str = str.replace(" Small","/Small"); } while ( Pos != -1) { Pos = str.indexOf(" small",Pos+1); str = str.replace(" small","/small"); } } document.getElementById("DivPrintWithImage").innerHTML = str; } else document.getElementById("DivPrintWithImage").id = "DivPrint" }  



حسن علیزاده تاریخ پنج شنبه 87/9/28 ساعت 1:27 عصر

ای یار ای یگانه ترین یار «آن شراب مگر چند ساله بود؟»
نگاه کن که در اینجا
زمان چه وزنی دارد
و ماهیان چگونه گوشت های مرا می جوند
چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه می داری؟
من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم
من سردم است و می دانم
که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی
جز چند قطره خون
چیزی بجا نخواهد ماند.
خطوط را رها خواهم کرد
و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد
و از میان شکل های هندسی محدود
به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد
من عریانم، عریانم، عریانم
مثل سکوت های میان کلام های محبت عریانم
و زخم های من همه از عشق است
از عشق، عشق، عشق.
من این جزیره ی سرگردان را
از انقلاب اقیانوس
و انفجار کوه گذر داده ام
و تکه تکه شدن، راز آن وجود متحدی بود
که از حقیرترین ذره هایش آفتاب به دنیا آمد.
سلام ای شب معصوم!
سلام ای شبی که چشم های گرگ های بیابان را
به حفره های استخوانی ایمان و اعتماد بدل می کنی
و در کنار جویبارهای تو ، ارواح بیدها
ارواح مهربان تبرها را می بویند
من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرف ها و صداها می آیم
و این جهان به لانه ی ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که ترا می بوسند
در ذهن خود طناب دار ترا می بافند
سلام ای شب معصوم
میان پنجره و دیدن
همیشه فاصله ایست
چرا نگاه نکردم؟
مانند آن زمان که مردی از کنار درختان خیس گذر می کرد...
چرا نگاه نکردم؟
انگار مادرم گریسته بود آن شب
آن شب که من به درد رسیدم و نطفه شکل گرفت
آن شب که من عروس خوشه های اقاقی شدم
آن شب که اصفهان پر از طنین کاشی آبی بود،
و آن کسی که نیمه ی من بود، به درون نطفه ی من بازگشته بود
و من در آینه می دیدش،
که مثل آینه پاکیزه بود و روشن بود
و ناگهان صدایم کرد
و من عروس خوشه های اقاقی شدم...
انگار مادرم گریسته بود آن شب
چه روشنایی بیهوده ای در این دریچه مسدود سر کشید
چرا نگاه نکردم؟
تمام لحظه های سعادت می دانستند
که دستهای تو ویران خواهد شد
و من نگاه نکردم
تا آن زمان که پنجره ی ساعت
گشوده شد و آن قناری غمگین چهار بار نواخت
چهار بار نواخت
و من به آن زن کوچک برخوردم
که چشمهایش، مانند لانه های خالی سیمرغان بودند
و آنچنان که در تحرک رانهایش می رفت
گویی بکارت رویای پرشکوه مرا
با خود بسوی بستر شب می برد
آیا دوباره گیسوانم را
در باد شانه خواهم زد؟
آیا دوباره باغچه ها را بنفشه خواهم کاشت؟
و شمعدانی ها را
در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت؟
آیا دوباره روی لیوان ها خواهم رقصید؟
آیا دوباره زنگ در مرا بسوی انتظار صدا خواهد برد؟
به مادرم گفتم: «دیگر تمام شد»
گفتم: «همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد
باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم»
انسان پوک
انسان پوک پر از اعتماد
نگاه کن که دندانهایش
چگونه وقت جویدن سرود می خوانند
و چشمهایش
چگونه وقت خیره شدن می درند
و او چگونه از کنار درختان خیس می گذرد:
صبور،
سنگین،
سرگردان.
در ساعت چهار
در لحظه ای که رشته های آبی رگهایش
مانند مارهای مرده از دو سوی گلوگاهش
بالا خزیده اند
و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را
تکرارمی کند
_سلام
_سلام
آیا تو
هرگز آن چهار لاله ی آبی را
بوییده ای؟
زمان گذشت
زمان گذشت و شب روی شاخه های لخت اقاقی افتاد
شب پشت شیشیه های پنجره سُر می خورد
و با زبان سردش
ته مانده های روز رفته را به درون می کشید
من از کجا می آیم؟
من از کجا می آیم؟
که اینچنین به بوی شب آغشته ام؟
هنوز خاک مزارش تازه ست
مزار آن دو دست سبز جوان را می گویم...
چه مهربان بودی ای یار، ای یگانه ترین یار
چه مهربان بودی وقتی دروغ می گفتی
چه مهربان بودی وقتی که پلک های آینه ها را می بستی
و چلچراغها را
از ساق های سیمی می چیدی
و در سیاهی ظالم مرا بسوی چراگاه عشق می بردی
تا آن بخار گیج که دنباله ی حریق عطش بود بر چمن خواب می نشست
و آن ستاره ها مقوایی
به گرد لایتناهی می چرخیدند.
چرا کلام را به صدا گفتند؟
چرا نگاه را به خانه ی دیدار میهمان کردند!
چرا نوازش را
به حجب گیسوان باکرگی بردند؟
نگاه کن که در اینجا
چگونه جان آن کسی که با کلام سخن گفت
و با نگاه نواخت
و با نوازش از رمیدن آرامید
به تیرهای توهم
مصلوب گشته است.
و جای پنج شاخه ی انگشتهای تو
که مثل پنج حرف حقیقت بودند
چگونه روی گونه او مانده ست
سکوت چیست، چیست، چیست ای یگانه ترین یار؟
سکوت چیست بجز حرفهای ناگفته
من از گفتن می مانم ، اما زبان گنجشکان
زبان زندگی جمله های جاری جشن طبیعتست.
زبان گنجشکان یعنی: بهار. برگ. بهار.
زبان گنجشکان یعنی: نسیم. عطر. نسیم.
زبان گنجشکان در کارخانه می میرد.
این کیست این کسی که روی جاده ی ابدیت
بسوی لحظه توحید می رود
و ساعت همیشگیش را
با منطق ریاضی تفریق ها و تفرقه ها کوک می کند.
این کیست این کسی که بانگ خروسان را
آغاز قلب روز نمی داند
آغاز بوی ناشتایی می داند
این کیست این کسی که تاج عشق به سر دارد
و در میان جامه های عروسی پوسیده ست.
پس آفتاب سرانجام
در یک زمان واحد
بر هر دو قطب نا امید نتابید.
تو از طنین کاشی آبی تهی شدی.
و من چنان پرم که روی صدایم نماز می خوانند...
جنازه های خوشبخت
جنازه های ملول
جنازه های ساکت متفکر
جنازه های خوش بر خورد، خوش پوش، خوش خوراک
در ایستگاه های وقت های معین
و در زمینه ی مشکوک نورهای موقت
و شهرت خرید میوه های فاسد بیهودگی...
آه،
چه مردمانی در چارراهها نگران حوادثند
و این صدای سوت های توقف
در لحظه ای که باید، باید، باید
مردی به زیر چرخ های زمان له شود
مردی که از کنار درختان خیس می گذرد...
من از کجا می آیم؟
به مادرم گفتم: «دیگر تمام شد.»
گفتم: «همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد
باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم.»
سلام ای غرابت تنهایی
اتاق را به تو تسلیم می کنم
چرا که ابرهای تیره همیشه
پیغمبران آیه های تازه تطهیرند
و در شهادت یک شمع
راز منوری است که آن را
آن آخرین و آن کشیده ترین شعله خوب می داند.
ایمان بیاوریم
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ های تخیل
به داس های واژگون شده ی بیکار
و دانه های زندانی.
نگاه کن که چه برفی می بارد...
شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد
و سال دیگر، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه می شود
و در تنش فوران می کنند
فواره های سبز ساقه های سبکبار
شکوفه خواهد داد ای یار، ای یگانه ترین یار
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...

 


 

قصد داشتم این شعر بسیار زیبا از فروغ فرخزاد  برای اول دی ماه آماده کنم اما امروز برای من همون ((اول دی)) فروغه!



حسن علیزاده تاریخ پنج شنبه 87/9/28 ساعت 1:14 عصر

قصد داشتم این شعر بسیار زیبا از فروغ فرخزاد  برای اول دی ماه آماده کنم اما امروز برای من همون ((اول دی)) فروغه!
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد؛ اثری از فروغ فرخزاد
و این منم
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و یأس ساده و غمناک اسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی.
زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
ساعت چهار بار نواخت
امروز روز اول دی ماه است
من راز فصلها را می دانم
و حرف لحظه ها را می فهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک ، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
در کوچه باد می آید
در کوچه باد می آید
و من به جفت گیری گلها می اندیشم
به غنچه هایی با ساق های لاغر کم خون
و این زمان خسته ی مسلول
و مردی از کنار درختان خیس می گذرد
مردی که رشته های آبی رگهایش
مانند مارهای مرده از دو سوی گلو گاهش
بالا خزیده اند
و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را
تکرار می کنند
_سلام
_سلام
و من به جفت گیری گل ها می اندیشم
در آستانه فصلی سرد
در محفل عزای آینه ها
و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ
و این غروب بارور شده از دانش سکوت
چگونه می شود به آن کسی که می رود اینسان
صبور،
سنگین،
سرگردان.
فرمان ایست داد. 
چگونه می شود به مرد گفت که او زنده نیست ، او هیچوقت زنده نبوده است.
در کوچه باد می آید
کلاغهای منفرد انزوا
در باغهای پیر کسالت می چرخند
و نردبام
چه ارتفاع حقیری دارد.
آنها ساده لوحی یک قلب را
با خود به قصر قصه ها بردند
و اکنون دیگر
دیگر چگونه یک نفر به رقص بر خواهد خاست
و گیسوان کودکیش را
در آبهای جاری خواهد ریخت
و سیب را که سرانجام چیده است و بوییده است
در زیر پالگد خواهد کرد؟
ای یار، ای یگانه ترین یار
چه ابرهای سیاهی در انتظار روز میهمانی خورشیدند.
انگار در مسیری از تجسم پرواز بود که یکروز آن پرنده نمایان شدند
انگار از خطوط سبز تخیل بودند
آن برگ های تازه که در شهوت نسیم نفس می زدند انگار
آن شعله های بنفش که در ذهن پاک پنجره ها می سوخت
چیزی بجز تصور معصومی از چراغ نبود.
در کوچه ها باد می امد
این ابتدای ویرانیست
آن روز هم که دست های تو ویران شد باد می آمد
ستاره های عزیز
ستاره های مقوایی عزیز
وقتی در آسمان، دروغ وزیدن می گیرد
دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سر شکسته 
پناه آورد؟ 
ما مثل مرده های هزاران هزار ساله به هم می رسیم و آنگاه
خورشید بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد.
من سردم است
من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد
برای مطالعه ادامه شعر ادامه مطلب را کلیک کنید ادامه مطلب...



<   <<   6   7      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


 

[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

©template designed by: www.parsitemplates.com